یک دنیای بهتر: حضور و نقش زنان در خیزش توده های مردم، جهان را به شگفت انداخته است. عنصر اصلی و خمیر مایه این نقش و جایگاه سیاسی از کجا مایه میگیرد؟
آذر ماجدی: زنان در مبارزات 57-1356، در جنبش علیه دیکتاتوری سلطنتی نیز فعالانه شرکت داشتند. در تظاهرات و اعتراضات خیابانی نقش مهمی ایفاء کردند. در همان زمان نیز به این وجه از جنبش توده ای اشاره میشد. اما آنچه ما اکنون شاهد آن هستیم متفاوت است. در آن زمان زنان در جنبش عمومی علیه دیکتاتوری و استبداد و برای آزادی و رفاه شرکت داشتند. علیرغم آنکه سازمان های متعدد زنان در سال 57 شکل گرفت، خواست آزادی زن در آن جنبش برجسته نبود. جنبش عمومی آنچنان در خواست عمومی آزادیخواهی خود گیج و مبهم بود که زنان بسیاری بخاطر "جنبش عمومی" ضد شاه حجاب بر سر کردند. این حرکت ارتجاعی بعنوان یک فداکاری "انقلابی" تقدیس شد .
در شرایط کنونی خواست آزادی زن یکی از برجسته ترین مطالبات جنبش مردم است. جمهوری اسلامی یک نظام آپارتاید جنسی و ضد زن است. بیرق آن حجاب اسلامی و مشخصه آن زن ستیزی اسلامی است. حضور فعال و وسیع زنان در خیزش مردم به آن یک هویت عمیقا ضد مردسالارانه و "زنانه" میدهد. این صرفا یک خیزش عمومی علیه یک رژیم خشن و مستبد نیست. در عین حال یک جنبش وسیع و توده ای آزادی زن نیز هست. برای همه روشن و مسلم است که یکی از مطالبات اصلی این جنبش حقوق زن، لغو حجاب اجباری و خلاصی فرهنگی است. خلاصی فرهنگی نیز ناظر بر آزادی زن، لغو حجاب و آپارتاید جنسی است .
این جنبش را به تعبیری میتوان با جنبش وسیع و توده ای آزادی زن در دهه 60 و 70 میلادی در اروپا و آمریکا مقایسه کرد. جنبشی که تاثیرات بسیار عمیق در تغییر سیمای زن در جامعه داشت. جنبشی که به "انقلاب جنسی" معروف شد. جنبش آزادی زن در دهه 60 و 70 نیز تنها جنبش اجتماعی زمان خود نبود. جامعه در غرب در حال تلاطم و تغییرات عمیق بود. جنبش حقوق مدنی و ضد جنگ ویتنام در آمریکا، جنبش دانشجویی و چپ در اروپای غربی که یک نمونه برجسته آن شورش دانشجویی در مه 1968 در فرانسه است، موازی، در کنار و مخلوط با جنبش آزادی زن وجود داشت. اما آن دوره به یک تعبیر با جنبش آزادی زن تداعی میشود .
در ایران این خصلت حتی برجسته تر است. جنبش مردم برای به زیر کشیدن یک نظام تا استخوان زن ستیز به خیابان ها آمده است. زنان حکم بردگان مطلق این نظام را دارند. و امروز این بردگان شورش کرده اند. این سیمای جهانی رژیم اسلامی است. زنان با چنگ و دندان برای آزادی با این رژیم در حال جنگ اند. این خصلت خیزش مردم است که توجه، هیجان و تحسین همه را جلب کرده است .
یک دنیای بهتر: نقش زنان و دختران در این اعتراضات غیر قابل انکار است. اما جای تشکل زنان و ارگانهای اجتماعی پرچمدار آزادی و برابری زن و مرد خالی است. برای پر کردن این خلاء چه باید کرد؟ نقشه عمل و طرح سازمان آزادی زن در این زمینه چیست؟
آذر ماجدی: عدم وجود سازمان های رادیکال زنان مانند احزاب سیاسی اپوزیسیون یکی از کمبودهای مهم در جامعه ایران است. دیکتاتوری خشن هر نوع تلاش برای تحزب و سازمان سازی را بشدت سرکوب کرده است. این رژیم حتی جریانات اصلاح طلب حقوق زن را نیز سرکوب کرده است. از این رو جنبش آزادی زن با یک کمبود جدی روبرو است . اما یک خصلت این دوره جامعه ایران پیوند عمیق میان داخل و خارج کشور است. بخشی از جنبش آزادی زن در خارج کشور بسیار فعال است. این فعالیت ها در داخل کشور منعکس میشود. دختران و زنان فعال از وجود این جنبش در خارج کشور مطلع اند. بجرئت میتوان گفت که فعالین جنبش زن در ایران سازمان آزادی زن را بخوبی می شناسند و از فعالیت های آن مطلعند. اخیرا رجوع به سایت سازمان آزادی زن از ایران افزایش چشمگیری یافته است .
سازمان آزادی زن میکوشد که بر مبنای این سابقه و شناسایی سازمان آزادی زن را در ایران بسازد. سازمان آزادی زن نماینده رادیکالیسم و آزادیخواهی جنبش حقوق زن است. سازمان آزادی زن و جنبش ما بعنوان نماینده رادیکالیسم این جنبش شناخته شده است. ما همواره از طرف ملی – اسلامی ها و جنبش ناسیونالیسم پرو غرب متهم به افراطی گری شده ایم. ما را متهم میکنند که جامعه ایران را نمیشناسیم. به اعتقادات مردم که به نظر آنها اسلام است، بی توجه ایم. میگویند باید بتدریج و گام به گام پیش رفت. ما بیش از یک دهه است که در مقابل این اتهامات و ادعاها ایستاده ایم و از آزادی بی قید و شرط زنان و برابری کامل و واقعی زن و مرد دفاع کرده ایم. علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی جنگیده ایم. افکار عمومی جهانی را به ماهیت جنبش آزادی زن در ایران آشنا کرده ایم. ما با اتکاء به این سابقه مبارزاتی درخشان و آزادیخواهانه خواهیم کوشید سازمان آزادی زن را در دل این خیزش مردم بسازیم .
یک دنیای بهتر: مفاد اصلی و مطالباتی سازمان آزادی زن برای تحقق آزادی و برابری بی قید و شرط زن و مرد در جامعه کدام است؟
آذر ماجدی: روشن است که آزادی زن از هر گونه قید و بند مذهبی و قانونی مردسالارانه، برابری زن و مرد در کلیه عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانواده و لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز بر مبنای جنسیت کلیت خواست ما را تشکیل میدهد که بنوبه خود به مواد ریزتری ترجمه میشود. اما در هر مبارزه ای خواست هایی برجستگی بیشتر می یابند و بعنوان خواست های کلیدی آن جنبش طرح میشوند. بنظر ما نه به حجاب اسلامی، لغو حجاب اجباری، لغو آپارتاید جنسی و برقراری یک نظام سکولار در شرایط فعلی جامعه ایران آن مکان برجسته سیاسی را اشغال میکند .
مبارزه با یک رژیم اسلامی زن ستیز به مبارزه زنان برای آزادی ویژگی خود را می بخشد. بدیهی است که دستیابی به هر یکی از این خواست ها مستلزم سرنگونی جمهوری اسلامی است. این یک توهم محض است که کسی تصور کند میتوان یک رژیم اسلامی بدون حجاب ساخت. حجاب و آپارتاید جنسی دو رکن مهم این رژیم اند. مبارزه با این دو رکن پایه های این رژیم را سست میکند. از این رو است که جنبش آزادی زن در حال کشمکش دائم و جنگ و گریز همیشگی با جمهوری اسلامی است. از این رو است که جنبش آزادی زن این جایگاه بسیار مهم را در جنبش سرنگونی طلبانه مردم اشغال میکند. و این جایگاه مهم و تعیین کننده است که به انقلاب آتی ایران خصلتی زنانه می بخشد .
یک دنیای بهتر: جامعه بشری به حمایت از مبارزات مردم برای آزادی و برابری و رفاه برخواسته است. حس همدردی، علاقه و شور وصف ناپذیری در سطح مردم عادی در گوشه و کنار جهان قابل مشاهده است. چگونه میتوان این پتانسیل عظیم را به یک نیروی مادی پرقدرت برای تحولات بزرگ و تاریخی در ایران و جهان تبدیل کرد؟ چه باید کرد؟
آذر ماجدی: این همبستگی شورانگیز و غیرقابل انتظار بود. بسیار شبیه جنبش همبستگی بین المللی با مردم آفریقای جنوبی علیه رژیم آپارتاید نژادی است. از اواسط دهه هفتاد میلادی این جنبش همبستگی سریعا رشد کرد. در سال 1976 شورش "سوتو" دنیا را تکان داد. و از آن پس ما شاهد گسترش جنبش ضد آپارتاید نژادی در دنیا بودیم. شادی بین المللی از آزادی نلسون ماندلا، که به سمبل مبارزه علیه آپارتاید بدل شده بود، از زندان و استقبال از او در غرب گوشه ای از این جنبش بین المللی بود .
آنچه اکنون در رابطه با خیزش مردم ایران شاهدیم، جلوه هایی از آن جنبش بین المللی علیه آپارتاید نژادی را در اذهان زنده میکند. آپارتاید نژادی در آن زمان حکم لک ننگی بر جامعه بشری را پیدا کرده بود. هر انسان شریف و آزادیخواه مبارزه علیه آن را امر خود میدانست. این دیگر فقط امر مردم ساکن آفریقای جنوبی نبود. بنظرم مبارزه با جمهوری اسلامی نیز دارد چنین ابعادی را پیدا میکند .
سه فاکتور در این رابطه سهیمند. 1- موقعیت جنبش اسلام سیاسی، تروریسم اسلامی و تهدید آن علیه کل جهان یک فاکتور مهم در ایجاد این احساس همبستگی است. مردم جهان جمهوری اسلامی را مسبب رشد اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی میدانند. 2- وجود یک جنبش اپوزیسیون رادیکال قوی در خارج کشور که دو دهه است دارد علیه رژیم اسلامی، خشونت و ارتجاع آن روشنگری میکند و روایات ملی – اسلامی و اپوزیسیون پرو رژیم از آن را افشاء میکند. 3- وجود یک جنبش قوی آزادی زن در ایران که علیه این رژیم ضد زن و آپارتاید جنسی مبارزه میکند. این فاکتورها موجد این جنبش وسیع همبستگی با مردم ایران بوده است .
بدون اغراق نقش ما، نقش کمونیسم کارگری، در این میان بسیار تعیین کننده بوده است. سرسختی ما در افشای رژیم اسلامی و بیان خواست های مردم در زمان برو بیای خاتمی و جنبش دو خرداد و "گفتگوی تمدن ها"، مبارزه بی امان ما علیه مقوله ارتجاعی نسبیت فرهنگی، مبارزه ما علیه دو قطب تروریسم، در شرایطی که دنیا بدو دسته تقسیم شده بود، یکی از تروریسم دولتی در مقابل تروریسم اسلامی دفاع میکرد و دیگری که تحت پوشش مبارزه ضد امپریالیستی از تروریسم اسلامی در مقابل تروریسم دولتی حمایت میکرد. ما در تمام این دوره قاطعانه از قطب سوم دفاع کردیم و هر دو قطب دیگر را محکوم نمودیم. فعالیت فشرده ما در این چند ساله شهره خاص و عام است. ما را با این خصوصیت دنیا میشناسد .
در این شرایط هم نقش ما برای سازماندهی و بسیج یک جنبش همبستگی بین المللی با مردم ایران بر مبنای منشور آزادی، برابری و رفاه بسیار تعیین کننده است. وگرنه این جنبش ممکن است در مقابل هر نقطه توقفی که بر جنبش مردم در ایران تحمیل شود به خانه ها برود. هر سازشی که به مردم ایران تحمیل شود، این جنبش بین المللی را پراکنده میکند. باید منشور آزادی، برابری و رفاه را وسیعا طرح کنیم و اشاعه دهیم. باید این منشور را مبنای تشکیل کمیته های همبستگی با مردم ایران قرار دهیم. باید همبستگی با مردم ایران در مبارزه علیه آپارتاید نژادی را به یک امر وسیع و جهانی بدل کنیم. این کار امکانپذیر است و باید سریعا مشغول آن شویم . *